یواش! دست نزن...شیشه ام ترک دارم

ساخت وبلاگ
نه این که فکر کنی مرهم احتیاج نداشت...

که زخم های دل خون ما علاج نداشت

.

.

.

.

بوسیدی و دوباره، بوسیدی و دوباره

سیری نمیپذیرفت از بوسه روحت انگار

روحم شبیه قصه ی تو درد میکشد

جسمم شبیه این همه انسان روبه روست

دنیا شبیه هر چه بگویی جهنم است

دنیا شبیه خانه ی ما سرد و تو به توست

گفتی می آیی از بغل شهر های دور

گفتی نجات میدهی از درد و غم مرا

از هرچه قید و بند و سکون و دوندگیست

از خنده های زورکی و محترم مرا

دارد مرا به کام خودم تلخ میکند

دارم درون خون خودم درد میشوم

دارد بهار میرسد و من شکوفه ای

که در بهار سبز خودم زرد میشوم

دارد بهار میرسد از بین پلک هات 

باران چشم های تو زیبا و نم نم است

دارد بهار میرسد و تو نمیرسی

اردیبهشت نیست که 'اردی جهنم' است

#الهه_عارف

#شعر

آغاز فروپاشی...
ما را در سایت آغاز فروپاشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fsargashte-m6 بازدید : 174 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 8:24