گیتار زدنم داره بهتر میشه و از این بابت خوشحالم
آکوردام داره صدای قشنگ تری به خودش می گیره و کم کم دارم به این فکر می کنم با این که گیتارم استاندارد و خوش دست نیست اما صداش رفته رفته جذاب تر و دلنشین تر میشه واسم
هر چند هنوز گرفتنش واسم یه مقدار سخته چون بزرگتر از حد معموله اما به نظرم کم کم می تونم بهش عادت کنم و نترسم از اینکه یهو از دستم بیوفته
میدونم
تمرینم رو باید بیشتر کنم
گیتار جزو چیزایی نیست که من توش استعداد داشته باشم واسه ی همین نیاز دارم بیشتر از بقیه ی چیزا واسش تمرین کنم
البته این در حالیه که توی خیلی چیزا استعداد زیادی دارم و خیلیاشون رو هم امتحان کردم
اما شاید توی چیزی که مجبورم براش یه عالمه تلاش و وقت بذارم موفق تر بشم نمیدونم
پ.ن
امشب صدای کلیدای لپ تاپ و تیک تیک تایپ کردن برام مثل گذشته لذت بخش شده و دلم نمیخواد تایپ کردن رو متوقف کنم
اما حرف خاصی هم برای نوشتن ندارم
نمی دونم شاید بشینم برای پایان نامم یکی دستی تایپ کنم
2
بعضی روزا همه چی خوب و آرومه مث حس نشستن لب یه ساحل خنک و آفتابی، آسمون آبی با یکم ابر پف پفی و یه باد ملایم
امروز از همون روزاس
3
شام هم مرغ سوخاری داشتیم حتی
4
توی گفتینو هستم یکی دو ساعت
آغاز فروپاشی...برچسب : نویسنده : fsargashte-m6 بازدید : 85