برای من همه چی
چه احساسات خوب چه بد
تداعی کننده اونه
بعد توقع دارن فراموشش کنم و راحت به زندگی روزمره خودم بپردازم
دوباره عاشق بشم و ازدواج کنم و غیره و ذلک
البته می دونم مشکل از منه که نمی تونم این کارو بکنم
اما هنوز
همه ی حس هایی که با اون تجربه کرده بودم و دوباره تا حالا تجربشون نکردم
تداعی کننده اونه
گاهی وقتی یادشون میوفتم دلم برای خودم میسوزه
البته گاهی که نه
اکثر وقتا
و فکر نکنم هیچوقت بتونم این حجم حس بد رو به دوست داشتن کسی از بین ببرم
مثل همون ضرب المثل مارگزیده از ریسمون سیاه و سفید میترسه
منم همون شدم
مهمنیست طرفم خوب باشه یا بد
از همشون می ترسم:)))
پ.ن
از لحاظ روحی نیاز دارم پاییز باشه
آغاز فروپاشی...برچسب : نویسنده : fsargashte-m6 بازدید : 60